Photo: Iess4 دقیقه خواندن
اخیراً بیبیسی در مستند «پانوراما»سخنان دونالد ترمپ را ویرایش و معنای آن را دگرگون ساخت؛ اتفاقی که باعث عذرخواهی رسمی، استعفای دو مدیر ارشد و خشم جهانی شد. اگر این رسانه در برابر یک سیاستگر مطرح چنین اشتباه بزرگی انجام میدهد، حالا زمان آن رسیده که با آن دربارهی اشتباه سیاستهایش نسبت به زبان و هویت پارسیزبانان نیز تصفیه حساب کنیم.
بیبیسی سالهاست که زبان ما پارسیزبانها را بهصورت تحمیلی به پارسی، دری و تاجیکی تقسیم کرده است. شاید در ظاهر این مسأله کوچک و فنی به نظر برسد، اما در واقع نوعی استعمار زبانی مدرن است؛ سیاستی که با نام تفاوت لهجهها، هویت فرهنگی و تاریخی ما را تکهتکه میکند. واقعیت این است که پارسی، دری و تاجیکی سه زبان جدا نیستند؛ بلکه سه نام برای یک زبان واحد هستند که قرنها مردم تاجیکستان، ایران و افغانستان با آن زندگی، شعر و اندیشه کردهاند و شهروندان این سه کشور بدون مترجم همدیگر را کاملا میفهمند. با این حال، بیبیسی برای انگلیسی فقط یک سرویس دارد، ولی برای پارسی سه تا؛ این معیار دوگانه نه علمی است و نه بیطرفانه، بلکه نشانه سیاستی است که ریشه در تفکر استعماری دارد.
از نظر قانونی و فرهنگی هم این تقسیم تحمیلی هیچ توجیهی ندارد. مادهی ۲۷ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی (ICCPR) میگوید هیچ نهاد یا دولتی حق ندارد زبان مشترک یک جامعه را از آنها جدا کند. کنوانسیون یونسکو درباره تنوع فرهنگی (۲۰۰۵) هم بر احترام به زبانهای بومی تأکید دارد. در افغانستان، مادهی ۱۶ قانون اساسی مشخص میکند که دری و پشتو زبانهای رسمی کشور هستند و هیچجا نگفته که «دری» زبانی جدا از فارسی است؛ در واقع، دری همان فارسی درباری تاریخی است. در تاجیکستان هم قانون میگوید زبان رسمی تاجیکی است، ولی فرهنگستان علوم تاجیکستان تصریح میکند که تاجیکی شاخهای از فارسی است و با فارسیزبانان دیگر تفاهم کامل دارد. بنابراین اگر بیبیسی بگوید «خود کشورها زبان را جدا کردهاند»، این حرف نه علمی است و نه قانونی.
بیبیسی نهادی است که با بودجهی عمومی بریتانیا اداره میشود و طبق قوانین آن کشور موظف به رعایت بیطرفی و عدم تبعیض است. تقسیم تحمیلی پارسی نه فقط اشتباه فنی، بلکه بیعدالتی فرهنگی و حقوقی است که وحدت زبانی و فرهنگی میلیونها نفر را تهدید میکند. زبان ما بخش جداییناپذیر هویت ماست و وقتی تکهتکه میشود، پیوند تاریخی و فرهنگی ما را میشکند.
اما اکنون زمان اقدام است. ما، شهروندان ایرانی، افغانستانی و تاجیکستانی، میتوانیم و باید به شکل مدنی و قانونی پاسخ دهیم. راهها روشن است: ثبت شکایت رسمی به نهاد ناظر رسانهها در بریتانیا (Ofcom)، ارایهی گزارش به کمیته حقوق بشر سازمانملل و یونسکو و ایجاد کارزار مشترک میان پارسیزبانان برای درخواست یک سرویس واحد و جهانی برای پارسی. تجربه نشان داده که شکایتهای مشابه پیشتر نتیجه داده و زبانها و هویت فرهنگی جوامع محافظت شده است.
بیبیسی باید پاسخ دهد که چرا برای یک زبان سه شبکه جدا ساخته است، در حالی که برای انگلیسی چنین کاری نکرده است. ما سه کشوریم، اما یک ملت زبانی و فرهنگی. از بیبیسی میخواهیم این سیاست تبعیضآمیز را کنار بگذارد و یک سرویس واحد برای همه پارسیزبانان ایجاد کند. این خواست ما نه از سر دشمنی، بلکه از سر آگاهی و حقطلبی است. پارسی، دری و تاجیکی همه نامهای یک حقیقتاند و زمان آن رسیده که با صدای واحد بگوییم: زبان پارسی ما را جدا نکنید.
مسوولیت مقاله به دوش نویسنده است.