
4 دقیقه خواندن
درگذشت استاد صالحمحمد خلیق، شاعر، نویسنده، پژوهشگر و روزنامهنگار برجستهی زبان فارسی و سکوت کامل حکومت طالبان در برابر این رخداد تلخ، نشاندهندهی تبعیض نظاممند فرهنگی و زبانی در افغانستان امروز است. استاد خلیق با بیش از پنجدهه فعالیت مداوم فرهنگی، یکی از استوانههای فرهنگ، ادب و پژوهش در افغانستان بود؛ با اینحال، درگذشت او از سوی طالبان نه تسلیتی در پی داشت و نه حتی اشارهای رسمی، گویی که هیچگاه در ساختار فرهنگی کشور نقشی نداشته است.
خلیق که متولد ۱۳۳۴ در مزارشریف بود، تحصیلات خود را در رشتههای زمینشناسی و سپس ادبیات فارسی تا سطح کارشناسی ارشد به انجام رساند. او از سال ۱۳۵۵ تا ۱۳۶۶ در کارخانهی کود شیمیایی بلخ کار کرد و از سال ۱۳۶۹ تا پایان عمر، ریاست انجمن نویسندگان بلخ را بهعهده داشت. همچنین در طول سالهای ۱۳۷۶ تا ۱۳۹۸، مدیریت نشریات مختلفی چون امالبلاد، بیدار و کیان را بر دوش داشت و بهمدت پانزده سال، ریاست ادارهی اطلاعات و فرهنگ بلخ را عهدهدار بود. او عضو نهادهای فرهنگی مختلف در داخل و خارج افغانستان بود و در قالب ماموریتهای فرهنگی، به کشورهای متعددی چون ایران، تاجیکستان، ترکیه، لهستان و امریکا سفر کرد.
کارنامهی ادبی و پژوهشی او گسترده و عمیق است. در حوزهی شعر، از جمله آثارش میتوان به سلام به آفتاب، کاج بلند سبز، بر پای راه ابریشم، سرود ملی عشاق، در بامیان قلب منی، مراد از بلخ تو بودی... و هیجان جان اشاره کرد. در کنار آن، دهها اثر پژوهشی نیز به چاپ رسانده که برخی از مهمترین آنها عبارتاند از: تاریخ ادبیات بلخ، تاریخ روزنامهنگاری بلخ، جشنهای آریایی، تاثیر شاهنامه بر شعر مقاومت افغانستان، ساحههای باستانی بلخ، نشانههای شکوه گذشته بخدی، والیان بلخ در نخستین سده پس از استقلال و شگفتیهای هستی.
این کارنامه پربار موجب شد تا در دورهی جمهوریت، چندین نهاد فرهنگی از او تقدیر کنند. در سال ۱۳۹۴ لقب «پژوهشگر بلخ» از سوی ولایت بلخ به او اهدا شد. در سالهای بعد، مدال دولتی «غازی میر مسجدیخان» از سوی ریاست جمهوری افغانستان به او اعطا گردید. نهادهایی چون انجمن قلم افغانستان، انستیتوت مطالعات استراتیژیک و نهاد دانشآموختگان افغانستان نیز با برگزاری بزرگداشتهایی، از جایگاه علمی و ادبی او تجلیل کردند.
با اینحال، پس از رویکار آمدن طالبان، تمام این سابقهی فرهنگی و علمی نادیده گرفته شد. درگذشت او در ۷ اسد ۱۴۰۴ در اثر تصادف، هیچ بازتابی در رسانهها یا ادبیات رسمی طالبان نیافت. این در حالی است که تنها چند روز پیش از آن، درگذشت مطیع الله تراب، شاعر پشتوزبان، با موجی از پیامهای تسلیت، تجلیلهای حکومتی و حتی اختصاص چرخبال نظامی برای انتقال پیکرش همراه شد.
این دوگانگی رفتاری بهروشنی نشان میدهد که حکومت طالبان در سیاستگذاری فرهنگی خود، معیارهایی فراتر از شایستگی فرهنگی و علمی دارد؛ معیارهایی که بر اساس زبان، قومیت، گرایشهای ایدیولوژیک و میزان همسویی با گفتمان قدرت تعیین میشوند. اگر مطیعالله تراب بهدلیل شعرهای حماسی و رویکردهای نزدیک به روایت رسمی طالبان تجلیل میشود، صالحمحمد خلیق به دلیل استقلال فکری، اعتدال فرهنگی و ایستادگی در برابر یکدستسازی فرهنگی، بهکلی از حافظهی رسمی حذف میگردد.
با این همه، مراسم باشکوهی که در استانبول و لومار آلمان برای بزرگداشت استاد خلیق برگزار شد، نشان داد که حافظهی فرهنگی ملت افغانستان از چارچوبهای رسمی فراتر رفته است. صدای شاعر اگرچه خاموش شد، اما پژواک اندیشهاش در سینههای آگاه و آزاد اندیشان این سرزمین باقی است و تاریخ، همواره حقیقت را از سکوت تفکیک خواهد کرد.
مسوولیت مقاله به دوش نویسنده است.