
4 دقیقه خواندن
درک اولیه از امنیت ناظر به امنیت فیزیکی بود. با روی کارآمدن تحولات جدید در جهان، بهویژه تجربههای جهان غیرغرب، نیاز به بازنگری در تعریف امنیت احساس شد و امروزه امنیت معنای وسیعی را به خود اختصاص داده است. پرسش اصلی این است که امنیت در تعبیر امروزی آن چیست؟ اینکه امنیت را چه کسی تعریف میکند، چه چیزهایی را شامل میشود، چه انواعی دارد و چگونه به دست میآید در این نوشتار به صورت فشرده نشان داده خواهد شد.
امنیت که از آن به عنوان امنیت فیزیکی یاد میکردند، محصول کار نظری ریالیستها از ماکیاولی گرفته تا مورگنتا به صورت کلی و ریالیستهای ساختاری از والتز تا میرشایمر به صورت ویژه است. منتها با تحولاتی که امروزه شاهد آن هستیم، امنیت در این معنا تکبعدی بوده و نمیتواند به توضیح معنادار زندگی در جهان امروزی یاری رساند. از اینرو، برخی مانند لیبرالها امنیت نهادی و امنیت گروهی را به تبع امنیت فردی مطرح کردند و برخی دیگر مانند مارکسیستها به امنیت معنای غیر نظامی دادند. با این حال امنیت در این تعابیر نیز ناکافی بود. زیرا امنیت همیشه ناظر با بازیگر بیرونی در نظر میآوردند و این سبب درک ناقص از امنیت در معنای امن بودن و رهایی از تهدید بودن میشد. از اینرو، امنیت در جهان سوم، در کنار ابعاد اقتصادی، نظامی، سیاسی، اجتماعی، زیست محیطی؛ بعد داخلیتر نیز گرفت. به این معنا که امنیت صرفا نبود تهدید ارزشها، نبود تهدید فزیکی آن هم از بیرون نیست، بلکه افزون بر آن، بعد داخلی را نیز دربرگرفت. این همان چیزی است که ایوب از آن به عنوان تفاوت اصلی ناامنی در جهان اول و جهان سوم یاد کرد.
امنیت در جهان سوم، توسط دولتی تعریف میشود که خود دشمن ملت است و کمتر از کشورهای دیگر به ملت خود صدمه نزده است. یا ملت در درون خود علیه خود هویت خود را امنیتی میکند که سبب چرخه ناامنی و حس تهدید میکند که این خود به ناامنی بیشتر منجر میشود. افزون برآن، امنیت در کنار ابعادی که بوزان و یاران آن در مکتب کپنهاگ شناسایی کردند (امنیت سیاسی، امنیت اقتصادی، امنیت اجتماعی، امنتیت زیست محیطی)، ابعاد فردی، خانوادگی، دینی، فرهنگی، زبانی و جنسیتی، تمدنی- اخلاقی نیز دارد که آن را از تعریف کپنهاگی آن متمایز میسازد.
بنابراین، برای فایق آمدن بر این چالشها نیاز به درک جامعتری داریم که سبب میشود ما جهان را به صورت بهتری بتوانیم بفهمیم. در این دید جدید که در کتاب بررسیهای جدید امنیت، ویراسته پیتربرجیس آمده است، امنیت را رهایی از ترس و نیاز میشناسیم. رهایی از ترس با سه ویژگی تعریف میشود: ترس فزیکی داخلی و خارجی نباشد، تا بقای به خطر مواجه نشود. ترس روانی در کار نباشد، تا منزلت خدشهدار نشود، ترس مالی وجود نداشته باشد، تا جایگاه حفظ شود. رهایی از نیاز دربرگیرندهی رهایی از نیازهایی است که سازمانملل متحد و دولتهای پیش رو آنها را به رسمیت شناخته اند: رهایی از نیاز به غذا و لباس، رهایی از نیاز به مسکن و خانه، ازدواج و زناشویی، آموزش، بهداشت، فراغت و احترام.
با توجه به تعریف امنیت با بهرهگیری از دو کلیدواژه ترس و آزادی. میتوان آن را مفهومی در گستره مرگ و زندگی معنا کرد و دانش مطالعه امنیت را دانش مطالعه مرگ و زندگی نامید. دانشی به انسان یاری میرساند، راههای زیست سالم و زندگی آبرومند را یافته و از آنها در راستای بهروزی جامعه استفاده نماید.
مسوولیت مقاله به دوش نویسنده است.