۲ روز قبل نویسنده: رحیم ایوبی

درمان چشم در آلمان، درس پسر در افغان-ترک

درمان چشم در آلمان، درس پسر در افغان-ترکPhoto:

3 دقیقه خواندن

در دو دوره‌ی ریاست‌ جمهوری حامد کرزی، افغانستان پس از سال‌ها جنگ و ناامنی، وارد مرحله‌ای جدید شد که فرصت‌های توسعه‌ی اقتصادی و سیاسی به‌وجود آمد. کرزی میراث‌دار کشوری بود که زیرساخت‌های بسیار ضعیف و جامعه‌ای آسیب‌دیده داشت. در این دوران برخی دست‌آوردها از جمله تدوین قانون اساسی، ایجاد چارچوب‌های قانونی و جذب سرمایه‌گذاری‌های خصوصی به وقوع پیوست و روابط بین‌المللی افغانستان با کشورهای منطقه و فرامنطقه تا حدی توسعه یافت که نمی‌توان آن‌ها را نادیده گرفت. این موارد نشان‌دهنده‌ی تلاش‌هایی در جهت استقرار نظام و بازسازی کشور است.

با این‌حال، دو نکته قابل تأمل و نقد جدی در کارنامه کرزی به چشم می‌خورد که بیان‌گر ضعف‌های ساختاری دوران اوست. نخست مسئله‌ی درمان چشم حامد کرزی است. در حالی که او در یکی از سفرهای درمانی‌اش به آلمان جهت تداوی چشم رفت، واقعیت این است که در داخل کشور شفاخانه چشم‌ استاندارد و مجهزی وجود نداشت که نیازهای درمانی حتی خود رییس‌ جمهور را پاسخ‌گو باشد. شفاخانه‌ی دولتی نور، به عنوان مهم‌ترین مرکز درمانی چشم در افغانستان، هنوز از امکانات لازم محروم است و بیماران بسیاری ناچارند برای درمان، پول پیشکش کنند یا به درمانگاه‌های خصوصی مراجعه کنند. این وضعیت نه تنها ضعف مدیریت توسعه‌ی زیرساخت‌های درمانی را نشان می‌دهد، بلکه بی‌عدالتی و نابرابری در دسترسی به خدمات درمانی را نیز آشکار می‌سازد. انتشار خبرهای سفر کرزی برای درمان در اروپا، بیش‌تر نمادی از ناکامی دولت در فراهم آوردن امکانات اولیه‌ی درمانی در داخل کشور است.

دومین نکته قابل توجه، موضوع تحصیل پسر حامد کرزی در مکتب «افغان ترک» است؛ مکتبی که با سرمایه‌گذاری و حمایت ترکیه تاسیس شده و به نوعی خارجی محسوب می‌شود. کرزی بارها تاکید کرده بود که فرزندش نباید در خارج درس بخواند، اما این انتخاب نشان می‌دهد که آموزش و پرورش دولتی کابل، قادر به پاسخ‌گویی به نیازهای کیفیت آموزشی برای خانواده‌هایی در سطح کرزی نبوده است. اگر کرزی واقعا به نظام آموزشی دولتی اعتماد داشت، می‌توانست فرزندش را به مدارس دولتی معتبر مانند حبیبیه یا غلام حیدرخان بفرستد، اما او ترجیح داد که فرزندش در یک مکتبی درس بخواند که هر چند در داخل افغانستان است، اما ماهیت و مدیریت آن وابسته به سرمایه‌گذاری خارجی است. این موضوع به نوعی اعتراف ضمنی به ضعف نظام آموزشی رسمی افغانستان و نبود کیفیت کافی در مدارس دولتی است. هم‌چنین این مکتب برای خانواده‌های معمولی و فقیر، قابل دسترس نیست و در نتیجه، شکاف‌های آموزشی و اجتماعی را عمیق‌تر می‌کند.

در نهایت، شرکت حامد کرزی در جشن فراغت پسرش از چنین مکتبی نباید به عنوان یک نماد پیشرفت یا بالندگی تلقی شود، بلکه بیش‌تر بازتابی از ناکامی دولت در ارتقای کیفیت آموزش و سلامت عمومی است. این واقعیت‌ها نشان می‌دهد که باوجود برخی موفقیت‌های سیاسی و قانونی در دوران کرزی، توسعه‌ی متوازن و واقعی در حوزه‌های اساسی مانند آموزش و بهداشت اتفاق نیفتاده و تبعیض در دسترسی به امکانات هم‌چنان وجود دارد. بنابراین، ارزیابی کارنامه‌ی کرزی باید با در نظر گرفتن این کاستی‌ها و ناتوانی‌ها نیز هم‌راه باشد تا تصویر واقع‌بینانه و همه‌جانبه ارایه دهد.


مسوولیت مقاله به دوش نویسنده است.