
9 دقیقه خواندن
نایل ابراهیمی دانشآموختهی ژورنالیزم است. او سالهای متمادی در این حوزه به شکل عملی و نظری فعالیت کرده است و همواره دستآوردهای زیاد و چشمگیر در این عرصه دارد. کتاب «روزنامهنگاری پژوهشی»، «نویسندگی در رسانههای چاپی»، «گزارشگری حرفهای» و چندین مقالهی علمی – پژوهشی، از محدود کارهای ابراهیمی به شمار میروند. آقای ابراهیمی به تازگی با شماری از دانشآموختگان ژورنالیزم، مکتب مطالعات ژورنالیزم کابل «Kabul School of Journalism Studies» را پایهگذاری کردند. آنان در این مکتب، به دنبال بومیسازی دانش ژورنالیزم اند. ریحانه بهرام در گفتوگو با او در تابستان ۱۴۰۳، به دانش ژورنالیزم و بهخصوص چیستی و اهداف ژورنالیزم کابل در افغانستان پرداخته است که در ادامه میخوانید:
ژورنالیزم چیست، آیا یک تعریف علمی از ژورنالیزم شدنی است؟
دو نگاه کلی به ژونالیزم وجود دارد؛ یکی نگاه فنی و هنری و دیگری نگاه علمی و تیوریک. در نگاه فنی ژورنالیزم مجموعهای از فنون، مهارت و هنری است که در آن امر ژورنالیستیک با استفاده از معیارهای گزینش خبر تشخیص و بازسازی شده و برای آگاهیدهی نشر می شود. اغلب زمانیکه از ژورنالیزم سخن به میان میآید، این تعبیر مورد نظر گویندگان و اصحاب رسانه است. مگر این تنها یک نگاه به ژورنالیزم بوده و نمیتواند حق مطلب را ادا کند. از اینرو نمیتوان به معنای نخست بسنده کرد و باید معنای دوم ژورنالیزم را در نظر آوریم.
در معنای دوم، ژورنالیزم همانند سایر رشتههای اکادمیک یک رشته علمی است، نه صرفا یک فن یا مهارت. پس اگر رشته علمی است باید آن را نظامی از اندیشههای منسجم درباره هستی اجتماعی بدانیم. نظامی که از تیوریها، فرضیهها، مدلها و مفاهیم چنان ساخته شده است که در سازگاری باهم یک کلیتی را به نام دانش ژورنالیزم شکل میدهند. خلاصه اینکه ژورنالیزم در معنای علمی آن یک ساختار فکری با مفاهیم مرتبط و ویژهی خود است که جهان را بهگونهی خاصی میبیند و خود را در تشخیص امر ژورنالیستک و توصیف وضعیت موجود محدود نمیکند. بلکه از آن فراتر رفته و به دنبال رهبری فکری مردم است تا بتواند آنان را آماده سازد که بتوانند در سرنوشت خود تاثیر بگذارند و وضعیت خود را در زمینههای گوناگون بهبود ببخشند.
رهبری فکری جامعه یک مسوولیت سنگین است که در سیاست از راه آگاهسازی مناسبات قدرت، در اقتصاد از راه آگاهسازی از نابرابریها و سلطه گروهی، در اجتماع از راه آگاهسازی از برتریجویی گفتمان غالب و کمک به حاشیه رانده شدهها و در فرهنگ از راه نشان دادن ابتذال فرهنگی و صعود به سمت فرهنگ والا، شدنی است.
ژورنالیزم کابل را چگونه تعریف میکنید؟
ژورنالیزم کابل محصول کار فکری گروهی از نخبگان علمی، استادان و پژوهشگران ژورنالیزم در افغانستان است که به دنبال رهایی از سلطه فکری و امپریالیسم معرفتی غربی است و با چند شاخص تعریف میشود:
نخست اینکه ژورنالیزم به مثابهی دانش، یک ساختار علمی است و نمیتوان آن را با فن یکی دانست. دوم اینکه ژورنالیزم موجود بسیار تکنیکال بوده و از محتوای معرفتی تهی است، پس باید بُعد تیوریک آن را فربه ساخت. سوم اینکه ژورنالیزم موجود سوگیری ارزشی و ایدیولوژیک دارد و به نفع طبقه حاکم است تا توده مردم و از اینرو باید آن را در خدمت مردم قرار داد و نه طبقه مالکان رسانهای. چهارم اینکه ژورنالیزم در افغانستان باید متناسب با ارزشهای عینی، واقعیات ملموس و نیازهای متفاوت جامعه تعریف شود تا بتواند به چند امر کمک کند.
در برابر امپریالیسم غربی بایستد (سیاست ایستادگی)؛ رهایی از نیازها را سبب شود؛ عدالت و آزادی راستین و نه عدالت مارکسیستی یا آزادی لیبرالی را تامین کند؛ به خودگردانی کمک کند؛ هماهنگی میان انسان و طبیعیت از یکسو و انسان و جامعه را از سوی دیگر تامین نماید.
پس ژورنالیزم کابل، در هر بعد آن بومی، ملی، میهنی و کابلمحور است. زیرا باور دارد که معرفتهای انسانی زمینهمند بوده و نمیتوان یک شکل ویژه معرفت را در همهجا به کاربست. جامعهشناسی معرفت این درک را به اعضای مکتب ژورنالیزم کابل داده است که این امر مهم را در نظر داشته و آن را در بستر کابل تعریف کنند؛ نه در بستر واشنگتن، لندن و یا هر جای دیگری.
چرا مکتب ژورنالیزم کابل؟
دلایل زیادی برای شکلدهی به رویکرد کابلمحور به ژورنالیزم وجود دارد: یکی از دلایل مهم آن است که ژورنالیزم موجود در راستای قدرت، ثروت و فرهنگ غربی حرکت کرده و ارزشهای غربی و عمدتا امریکایی را در جهان درونی میکند. این امر سبب میشود که ما در اولویتگذاری نیازها و کوشش برای رفع آن نیازها دچار سوگیری و اشتباه شویم. دوم اینکه واقعیاتی که ژورنالیزم لیبرال، ریالیست، پستمدرن و... میبینند با واقعیاتی که کابل میبیند، متفاوت است. از اینرو باید ژورنالیزمی را رویکار آورد که به شناخت و تغییر در جامعه کمک کند. سوم اینکه ژورنالیزم موجود با سیاه و سفیدسازی کشورها و ارزشها، برای نمونه غرب متمدن و شرق نامتمدن به دوگانهگرایی مفرط گرفتار شده است و شناخت و تغییر را از ما میگیرد. چهارم اینکه ژورنالیزم شفافسازی و رهبری فکری است، اگر کابل ژورنالیزم نداشته باشد، رهبری فکری ما به دست کسانیکه دانش ژورنالیزم و رسانههای قدرتمند دارند، میافتد و این برای ما ناپسند است.
در نهایت اینکه ژورنالیزم یک چشمانداز معرفتی از راه رسانه است. در صورتیکه ژورنالیزم نداشته باشیم، به مثابهی این است که مسایل خود را از راه رسانههای دیگر و خواستههای کشورهای دیگر که ژورنالیزم دارند، نگاه میکنیم. این جامعه را از دید جامعهشناختی پاره پاره و از دید روانشناسی، احمق میسازد و به فرسایش ذهنیت انتقادی در جامعه کمک میکند. افزون بر آن، از دید سیاسی هم سبب نفوذ قدرتهای دیگر شده و رسانههای آنها به عنوان قدرت نرم عمل کرده و جامعه ما را وابسته، ضعیف و پَیرو میسازد. حرف آخر اینکه ژورنالیزم غالب، از دید فرهنگی جامعه را به ابتذال کشانیده و انسانهای مصرفی بار میآورد. از اینرو، باید برای خود ژورنالیزمی بسازیم که ما را از این مسایل به دور داشته قدرت سیاسی، فرهنگی و اجتماعی ما را افزایش و در راستای توسعه راستین و پایدار کمک کند.
ارزشهای ژورنالیزم کابل چیست؟
چند ارزش مشخص ژورنالیزم کابل، اینها اند:
· کثرتگرایی در برخورد با جامعه (چندچشماندازگرایی)؛
· تقدم اخلاق وظیفهگرا در داوری اخلاقی؛
· فرهنگسازی در مفهوم زیباشناسیک کلمه؛
· توجه به هماهنگی انسان و طبعیت در همه متون و تولیدات (زیستبومگرایی)؛
· تقدم عدالت بر آزادی و باور به هماهنگی راستین منافع فرد و جامعه (رد دوگانهگرایی فرد و جامعه)؛ و
· باور به سیاست اخلاقی، کنش اخلاقی و علم اخلاقی (رد هرگونه دوگانهانگاری دانش و ارزش).
هدف ژورنالیزم کابل چیست؟
ژورنالیزم کابل که در زیردستهی ژورنالیزم جنوب قرار میگیرد، یک هدف اصلی و چهار هدف فرعی را دنبال میکند، که چهار هدف فرعی از یکسو نتیجه و از سوی دیگر عناصر هدف اصلی این مکتب هستند. رهایی، خودگردانی، شکوفایی و توسعه اهداف فرعی و هماهنگی انسان و جامعه در تعریف لائوتسه-کنفوسیوسی- افلاتونی- فارابی کلمه، هدف غایی و اصلی این مکتب است. هدف نهایی این مکتب را میتوان درستی (عدالت) دانست.
پیشنهادتان به خبرنگاران و پژوهشگران ژورنالیزم و رسانه در افغانستان چیست؟
خبرنگاران ما تاکنون چیزهایی را به رسمیت شناختهاند، که دیگران برایشان تعریف کردهاند. اکنون زمان آن رسیده است که با اعتماد به نفس کامل، به دنبال خلق تیوری، مفهوم، مدل و فرضیههای بومی باشند. زمان آن رسیده است که خودمان باشیم، حتی اگر ضعیف هم باشیم. زمان آن رسیده است که پلی میان معرفت و عمل بزنیم. باید کسانیکه در رسانهها کار میکنند، ظرفیت نظری پیدا کنند و استادان و پژوهشگران ما هم ظرفیت عملی.
سخن کوتاه اینکه هر خبرنگار منصف و معتدل مکلف است که به تقویت ارزشهای بومی کوشیده و در برابر ژورنالیزم امپریالیست بایستد و راه خود را در میان معرفتهای ژورنالیستی باز کند. تا باشد، خودگردانی و رهایی را باز یافته و زمینهی توسعه و هماهنگی کامل انسان با جامعه و طبیعت فراهم شود.